نوای بی آهنگم رو... چنگی کوک نشده آموخت ... و...روز و روز بدآهنگ درونم زنگ زد و پیچید.. وترس..من از دورتر ..من از دورتر.. گوش می سپردم .. درآغوشم گرفت چنگ .. زخمه هایم را لمس کرد ... زخمه هایش را لمس کردم . دم نمی زدم...هم اندیشیدی و زشتی در نهان زیبا پنداری...التیام زخمه هایم و زخمه های ما...ولبخند... دست و پنجه نرم کردن و شادی برایمان.... باآینده و حال و گذشته ی همزاد و همراه... درس دارم رفیق،یادم می مونه ادامه ش بدم،یا نمی دونم یکم دستکاری،زیاد خوب در نیومد...خوب درومد...زیاد نه ولی. چاکر شماییم.رفیق مراقب و خوش باشی.
۱۲ نظر:
......
من این روز را داشتم چشم و زین غم،
نبودست با روز من روشنایی....
دارم هي پا به پاي نرفتن صبوري ميكنم...
اي واي چقدر خشن!!!!
خسته ام ری را!
می آیی هم سفرم شوی؟.....
من خسته نيستم
ديريست خستگيام
تعويض گشته است به درهم شكستگي
من خسته نيستم
در هم شكستهام
اين خود اميد بزرگي نيست؟
نصرت رحمانی
من حتی دیگه در هم شکسته هم نیستم بچه ها!
زندگی تازه ام آغاز شده، نه ماه و دقیقتر، تازه تر، 4 ماهه!! چقدر خوبه که دست هیچ کس به من نمی رسه!
تولدت مبارک مریم
به هیچ بادی اعتماد نکن.
دفنش کن.
دستانی که زیر این تابوت را گرفته اند
به هق هق شانه هایشان که میرسند می ایستند
و میگویند وای چه زمانه ایی است که سببش اوست و مسببش ما !
پشت میکنند به هم
دوشا دوش در سکوت
از شیب این دره بالا میروند !
نوای بی آهنگم رو... چنگی کوک نشده آموخت ... و...روز و روز بدآهنگ درونم زنگ زد و پیچید..
وترس..من از دورتر ..من از دورتر.. گوش می سپردم ..
درآغوشم گرفت چنگ .. زخمه هایم را لمس کرد ...
زخمه هایش را لمس کردم .
دم نمی زدم...هم اندیشیدی و زشتی در نهان زیبا پنداری...التیام زخمه هایم و زخمه های ما...ولبخند... دست و پنجه نرم کردن و شادی برایمان.... باآینده و حال و گذشته ی همزاد و همراه...
درس دارم رفیق،یادم می مونه ادامه ش بدم،یا نمی دونم یکم دستکاری،زیاد خوب در نیومد...خوب درومد...زیاد نه ولی.
چاکر شماییم.رفیق مراقب و خوش باشی.
سلام مریم جان خوبی؟
شاید حق آن بوده...
تو رو خدا یه پست بذار
ارسال یک نظر