شهریار شهر سنگستان

کودتا: برانداختن حکومت با استفاده از قوای نظامی کشور و تسلط بر اوضاع و روی کار آوردن حکومتی نو.(لغت نامه دهخدا)


تا سال پیش از کنار این کلمه رد می شدیم.هر مرداد به یاد پیر احمدآباد حسرتی و افسوسی...و تمام.حالا اما به لطف "فتنه"ای


 که مثل صاعقه بر هستیمان زد کلمه آشنایی است برای همه مان.


قبلتر وقتی می خواندم و می شنیدم از کودتا، تصویری عظیم از لشکرکشی نظامیان و تیراندازی های پی در پی در ذهنم ساخته می


شد.آنقدر دور بود و گنگ که نمی خواستم کاملش کنم و تعجب می کردم که چطور در فاصله "یک صبح تا ظهر" تنها حکومتی


 که متعلق به مردم و مظهر مقاومت ملی بود در هم پاشید.....اما وقتی صبح 23خرداد در یکی از کوچه های روشن میدان فاطمی


 اولین ضربه باتوم را بر سر پسری که روی زمین افتاده بود دیدم، وقتی عصر همان روز میان جمعیت فریاد "پیام تبریک هم


 صادر شد" را شنیدم،وقتی گاز اشک آور در یک قدمی موتورهای سوخته و دختران مستاصل و پسران حیرت زده بود فهمیدم که


اصلا کودتا یعنی چند ماه،چه بسا چند سال توطئه و برنامه ریزی، و "یک صبح تا ظهر" اجرا.






دکتر مصدق را هم مثل بقیه آزاداندیشان در کتابهای درسی خط خطی کرده اند،در داخل به توده ای ها وصلش می کنند و در خارج


به مذهبی ها.حتی آنها که با هم دشمنند،از سلطنت طلب بگیر تا مرتجع مذهبی در نفی او متحدند و همین،نشانه حقانیت اوست.




...بلی، دزدان دریایی و قوم جادوان و خیل غوغایی

به شهرش حمله آوردند

و او مانند سردار دلیری نعره زد بر شهر:

"دلیران من! ای شیران

زنان!مردان!جوانان!کودکان!پیران!"

وبسیاری دلیرانه سخنها گفت اما پاسخی نشنفت

اگر تقدیر نفرین کرد یا شیطان فسون، هر دست یا دستان،

صدایی بر نیامد از سری،زیرا همه ناگاه سنگ و سرد گردیدند.

از اینجا نام او شد شهریار شهر سنگستان

۷ نظر:

حامد تبار گفت...

تقویمم را که ورق می زنم روزهایش اینطورند آخرهای مرداد:
25 مرداد
26 مرداد
27 مرداد
23 خرداد
29 مرداد
...
باقی حرفم بماند برای جند ساعت دیگر پس از سحر و نماز صبح و ...

K گفت...

حفظ کردن تاریخ های واقعه هایی که هیچ معنایی برایمان نداشت سخت بود و همیشه فحش می خوردند بانی های هر واقعه ی تاریخی. 28 مرداد و 29 اسفند با هم قاطی می شدند فقط به خاطر مصدق.اما اکنون نسل من تاریخ تمام وقایع را از حفظ است و یاد آوری هر سالگردی طعم درد باتوم و تیر و گاز اشک آور و ...با خودش دارد.امیدوارم نسل من اکنون 28 مرداد هرگز از یادش نرود همانطور که 22 خرداد... 
معنی کودتا را خوب یاد گرفته ام!

K گفت...

نسل من نه، نسل شما!

سیاوش گفت...

گمان می کنم کودتاهای تاریخ ما سرکوب یک جریان سیاسی فاقد پشتوانه عمیق اجتماعی بوده اند .

در نتیجه کودتا پایان امید و مایه سرخوردگی بوده است .

این بار ولی برعکس است . یک بدنه اجتماعی ( نمی دانم چقدر عمیق ) شکل گرفته است و امیدهای خود را در آینده جستحومی کند. امیدوارم این یکی کارساز باشد.

زهره گفت...

این سرنوشت تلخ نسل مانمی دانم تا کی قرار است ادامه پیدا کند؟!

زهرا مهربان گفت...

من به این بیست و سوم ایمان دارم!

دینم را
تمام اعتقادم را و
جوانی ام با پایه های استخوانی اش را
از آن سبزینه ی روییده از دل این جنبش می دانم!

مهدی گفت...

ما همیشه در طول تاریخ یک بت علم کرده ایم که با بت های دیگر بجنگد. ولی این بار هر کدام ما یک خداییم.
درود.