سه شنبه


روز های سه شنبه
پایتخت جهان است.




 حال من خوب است...

۱۷ نظر:

حامد تبار گفت...

سه شنبه خدا کوه را آفرید


حال من خوب نیست

فاطمه گفت...

چفدر دل باز شد این جا . . .

mir@ گفت...

اونوقت چرا؟!!!

ناشناس گفت...

آخه پس خونه ی خورشید کجاس؟
قفله_وازش می کنیم
قهره_نازش می کنیم
می کشیم منتشو،می خریم همتشو...
مگه زوره ،به خدا هیچکی به تاریکی شب تن نمیده
موش کورم که میگن دشمن نوره،
به تیغ تاریکی گردن نمیده
دخترای ننه دریا!رو زمین عشق نموند
خیلی وخ پیش باروبندیلشو بست خونه تکوند
دیگه دل مثل قدیم عاشق و شیدا نمی شه
تو کتابم دیگه اونجور چیزا پیدا نمی شه...


پی نوشت :
1.نه برادر! تو نخ ابره که بارون بزنه
شالی از خشکی درآد،پوک نشادون بزنه
اگه بارون بزنه !
آخ ! اگه بارون بزنه !

مریم مینایی گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
مریم مینایی گفت...

به فاطمه:
دل، کی باز میشه؟؟

به نرگص:
"زندگی را فرصتی آن‌قدر نیست
که در آیینه به‌قدمت خویش بنگرد
یا از لب‌خنده و اشک
یکی را سنجیده گزین کند."

اینو یکی می‌گفت که سر سه‌راهی وایساده بود


با هم قد می کشیم همه چیز را با هم یاد می گیریم...

حانيه گفت...

چه ععععععجب..............
بالاخره قفل اين كامنت باز شد...
ديگه كم كم داشتم از نظر گذاشتن نا اميد مي شدم....!

مهدي گفت...

اما
هميشه فاصله اي هست

امان از دست فيس بوك كه آدم رو از وبلاگش هم مي بره

شادی گفت...

خانوم مینایی سر کار گذاشتید مارو خب گفتید پست خالی بذار منم گذاشتم

مارمولک گفت...

روز های سه شنبه ما تاریخ و جغرافی که خیلی دوست دارم این درسارو و ااددببییااتت و علوم که اونم خیلی دوست دارم داریم
روز های سه شنبه حال من خیلی خوب است.

زهره گفت...

سه شنبه با رفتن قیصر دیگر پایتخت جهان نیست...

ناشناس گفت...

هر روز پایتخت جهان است ... اگر حالمان خوب باشد

سهراب گفت...

الان یکشنبه،
درسته که جمعه نیست اما من همونقدر از پایتخت جهان دورم.

مارمولک دمدمی مزاج گفت...

خانوم مینایی نمی خواید پست جدید بذارید؟؟؟
الان دیگه یکشنبه پایتخت جهانه.برخیز.

آزاد گفت...

ظاهرن بحث انتقال پایتخت داغه !! آپ کنید خانوم میناعی!
فرهاد

حانيه گفت...

چشممان خشك شد به اين صفحه سفيد....رنگي بزن استاد...رنگي بزن...

shadi گفت...

هر روز با هزار امید پای کامپیوتر میام. میرم تو وبلاگم بعد میرم تو لینکامو میرم تو سال بلوا.چشم انتظار پستی جدید حالا هرکی بود.حد اقل ما بفهمیم زنده اید یا مردید.ای دوستان زنده اید؟البته کیان رو هر چند که می بینمش ولی همیشه قیافش عین مرده هاست.به زنده بودنش اعتمادی نیس. خب دلم تنگ شده واسه ی قلماتون.اه
موضوع ندارید؟اینترنت ندارید؟رمز وبلاگتونو یادتون رفته؟چه تونه آخه؟
تسلیت!